IRAN SAZMAN

این سوال‌ها را از خودتان بپرسید تا مغزتان تغییر کند


بازه‌ی زمانی توجه انسان از ۱۲ ثانیه در ۲۰۰۰، یا حدودا زمانی که انقلاب موبایل شروع شد، به ۸ ثانیه رسیده‌است، که یک کاهش ۳۳ درصدی است. ضمنا این باور وجود دارد که بازه‌ی زمانی توجه ماهی قرمز ۹ ثانیه است.

به این سوال فکر کنید: آیا مغز شما در کنترل‌تان است؟

واقعا کمی به آن فکر کنید. لطفا تا زمانی که یک دقیقه به آن فکر نکرده‌اید به خواندن این مقاله ادامه ندهید.


اکنون تمایل داریم جوابی مانند این بدهیم: “آره! البته. این مغز من است که در بدن من است! ” یا “این مغز کیست؟! ”

قطعا مغزتان به شما تعلق دارد… اما آیا کنترل آن در دست شما است؟ بسیاری از باهوش‌ترین عصب‌شناسان دنیا می‌گویند تا حدودی “این‌طور نیست”. در واقع آمار نشان می‌دهد مغز ما بیشتر اوقات به گونه‌ای در حالت “اوتوپایلت” (خودران) است.

این‌ها چند مثال است:


۱. شما در رژیم هستید و برنامه‌ی ورزش روزانه دارید، اما به دلیلی با وجود این‌که می‌خواهید تصمیم بهتر را بگیرید و بهترین مقاصد را دارید- نمی‌توانید از خیر دونات‌های خوش‌منظره در فروشگاه خواربار محله بگذرید.


۲. شما به خودتان قول داده‌اید افکار منفی و خودانتقادی را متوقف کنید. اما به دلیلی به نظر می‌رسد حتی بیش‌تر در ذهن‌تان تولید می‌شوند.

 

این‌ها تنها ۲ مثال فی البداهه است که شاید برایتان پیش آمده‌باشد و شاید هم نه. فرض اصلی این است: همه‌ی ما افکاری داشته‌ایم که آرزو می‌کنیم نداشتیم. گاهی ما حتی بر اساس این افکار و برخلاف میل باطنی یا آگاهی‌مان اقدام کرده‌ایم.

جواب ساده به سوال آیا کنترل مغزتان در دست شما است “بله و خیر” است. احمقانه است که فکر کنیم ما هیچ کنترلی نداریم به هر حال ما بعضی از کارهایی که قصدشان را داریم، انجام می‌دهیم. اما به‌طور ناخوشایندی در بیشتر مواقع در حالت اوتوپایلت هستیم، شاید در حالت اوتوپایلت می‌خوریم، رانندگی می‌کنیم، صحبت می‌کنیم، گوش می‌کنیم و در حالت اوتوپایلت بدون تمرکز حواس فکر می‌کنیم.

 

چرا این‌گونه است؟

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

سخن روز



هیچ کس نمی تواند فرد ضعیف را با تضعیف فرد قوی تقویت کند. 


 آبراهام لینکلن



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

۹ دلیل که شما هرگز پولدار نمی‌شوید


استیو سیبولد، میلیونر خودساخته، می‌گوید، بر خلاف باور عموم، “همه به یک اندازه فرصت کسب ثروت دارند.” اما آیا پولدار شدن برای شما محتمل‌الوقوع است؟

 

برای این‌که بتوانید این موضوع را ارزیابی کنید، ۹ خط قرمز برای‌تان گردآوری کرده‌ایم که باید حواس‌تان به آنها باشد.هرچند هیچ کسی نمی‌تواند آینده را پیشگویی کند، اما گزینه‌های زیر به احتمال خیلی زیاد روند ثروتمند شدن‌تان را کند خواهند کرد.

 

۱. بیش از اندازه روی پس‌انداز کردن تمرکز دارید- و به اندازه‌ی کافی روی پول درآوردن تمرکز ندارید.

پس‌انداز کردن برای ساختن ثروت ضروری است، اما نباید به حدی روی پس‌انداز کردن تمرکز کنید که از کسب درآمد- آن‌چه که افراد ثروتمند رویش تمرکز دارند- غافل شوید. سیبولد می‌نویسد، “آدم‌های زیادی هستند که به حدی صرف‌جویی می‌کنند و مقتصد هستند که فرصت‌های مهم را از دست می‌دهند.” هیچ نیازی به ترک راهکارهای عملی پس‌انداز نیست. سیبولد توصیه می‌کند که، “اگر می‌خواهید مانند یک فرد ثروتمند بیندیشید، از نگرانی درباره‌ی تمام شدن پول‌تان دست بردارید و روی به‌دست آوردن پولِ بیش‌تر تمرکز کنید.” برخی از کارشناسان می‌گویند، “موضوع این نیست که چه‌قدر پول درمی‌آورید، بلکه موضوع این است که چه‌قدر پول نگه می‌دارید، ” اما این گفته نباید بهانه‌ای باشد برای این‌که کسب درآمد را به طور کامل نادیده بگیرید. برای پس‌انداز پول، باید در وهله‌ی اول آن را به‌دست بیاورید. موضوع مشترک بین میلیونرها این است که آنها جریان‌های چندگانه‌ برای کسب درآمد ایجاد می‌کنند و عادات هوشمندانه‌ای برای پس‌انداز کردن دارند.

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

مفهوم استراتژی


قبل از اینکه درس مدیریت بخوانم، همیشه واژه‌های «استراتژی کسب و کار» و «استراتژی فردی» برایم جذاب بودند. همیشه دوست داشتم «استراتژی» بدانم و بفهمم.

برایم مثل قلعه ای می ماند در دوردستها: عظیم، خیره کننده و سرشار از رمز و راز.

در دوران دانشگاه، درسها را یکی پس از دیگری به سرعت گذراندم تا نوبت به درس استراتژی برسد. روز موعود فرا رسید. سر کلاس درس نشستم و تمام جسم و جانم را متمرکز کردم تا مفهوم این واژه اسرارآمیز را درک کنم.جلسات یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و من همچنان سیراب نشده بودم. آنچه میشنیدم بسیار تئوریک بودبه سراغ کتابها رفتم. دیوید را خواندم. مینتزبرگ و هکس و تامسون و شواترز و پورتر و کیم و راملت و حسم بهتر شد. اما هنوز بیشتر می خواستم. آن سالها به تازگی به یک پست مدیریتی ارتقا پیدا کرده بودم و هنوز احساس میکردم استراتژی باید ذهنم را بازتر کند. قلعه را دیده بودم. درها را باز کرده بودم. راهروهای قلعه را گشته بودم. اما تو گویی که اتاقی در تاج قلعه بود که هیچکس راه آن را نشان نمیداد و هیچ راهرویی به آنجا منتهی نمیشد.

مدتی نگذشته بود که به حادثه ای، «معلم استراتژی» شدم. کلاسی بود و دانشجویانی که عمدتاً از مدیران کسب و کار بودند و ظاهراً چند مدرس را به اعتراض تغییر داده بودند و فرصتی دست داد تا من در کلاس آنها حاضر شوم. سال مشغول به آموزش استراتژی شدم و مجموعاً حدود ۱۵۰۰ نفر را تعلیم دادم: در بیش از چهل دوره و هر دوره چهل ساعت

قلعه را به آنها معرفی میکردم و آنها را دور تا دور آن میگرداندم و راههای پیدا و پنهان را نشان میدادم. اما خود میدانستم که این قلعه را اتاقی است که خود هرگز راه بدان پیدا نکرده ام.

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

۱۱ گام برای رسیدن به منبع درآمد بیشتر


پدربزرگم روزگاری می‌گفت که آدما توی زندگی سه بار فرصت دارن که کاری بکنن و «زندگی‌شون رو در بیارن» 

 بار اول، جوون‌تر از اون هستن که بفهمن؛ 

بار دوم، گرفتار ترس و مسئولیت خانواده شده‌ان؛ 

و بار سوم، دیگه ازشون گذشته. 

مرد باهوشی بود و به عنوان یه کارآفرین یک میلیون دلار درآورد. اگر امروز زنده بود می‌تونم تصور کنم در چشم‌انداز اقتصادی فعلی به من توصیه می‌کرد که چند آب‌باریکه درآمد مختلف برای خودم بسازم، تا برای اتفاق‌های ناگزیری مثل بیکار شدن و قدیمی شدن مهارت‌های کاریم آماده باشم.

برای کسی که از قبل برای بیکار شدن برنامه‌ریزی کرده و چند تا منبع درآمد دیگه جور کرده، از دست دادن شغلش شاید حتی فرصتی برای تمرکز روی جریان‌های درآمدی دیگه و پیدا کردن منبع درآمد جدید باشه. می‌خوام ۱۱ نکته بگم که کمک می‌کنه چنین آدمی باشی.

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

راز موفقیت شغلیِ ژاپنی‌ها در چیست؟


در محیط‌های شغلی در ژاپن، بازخورد مثبت یا همان “تعریف کردن از دیگران” به ندرت اتفاق می‌افتد، زیرا “عمل تحسین کردن عمومی” می‌تواند موجب شرمساری شود.


مردی که سر میز نشسته بود فریاد زد: «تو خفه شو!» همه کارکنان دست از کار کشیدند و به “کِیکو ساکوری” خیره شدند. خانم ساکوری به سرعت متوجه اشتباهش شد.

چند سال از آن موضوع می‌گذرد. آن خاطره برای زمانی بود که کیکو ساکوری (Keiko Sakuri) فقط یک حسابدار آماتور در یک شرکت بزرگ ژاپنی بود. آن مرد نیز مشتری کیکو بود: مدیر اجرایی یک شرکت تولید انرژی که بیش از ۴۰ سال سن داشت. به همین خاطر و بر اساس پروتکل‌های سنتی ژاپن احترام به بزرگتر‌ها و همچنین محترم شمردن کارکنان با سابقه بیشتر کیکو می‌دانست که آن مرد می‌توانست بالا بردن صدایش را توجیه کند.

آن مرد داشت هنگام صرف نوشیدنی پس از کار، از روش‌های کاری حسابداریِ کیکو انتقاد می‌کرد. ساکوری اما از خودش دفاع کرد و گفت که روش‌هایش کاملا صحیح بوده است. آن مرد دست از گلایه برنداشت. ساکوری هم در آخر گفت که روش‌های کاریِ او درست طبق قرارداد بوده است.

کیکو می‌گوید: «همان موقع بود که او جوش آورد و سرم داد زد. من قوانین سلسله مراتبی را زیر پا گذاشته بودم و با بزرگتر از خودم مخالفت کرده بود. گرچه حق با من بود، اما در جایگاهی نبودم که با او مخالفتی کنم.» مهم نبود که روش‌های ساکوری درست است و یا اینکه آن مرد با بخش اعظم کارهای ساکوری موافقت است و فقط با بخش کوچکی از آن مشکل دارد! در محیط‌های شغلی در ژاپن، به ندرت کسی از کس دیگری تعریف و تمجید می‌کند.

 

کسب و کار در ژاپن ساز خودش را می‌زند، به شکلی که قوانین کاری ژاپن با قوانین کاریِ کشورهای غربی و حتی دیگر کشورهای آسیایی نیز فرق دارد. مثلا تمام مدیرانی که می‌خواهند برای نخستین بار کسب و کارشان را در ژاپن راه بیندازند، نوع “بازخورد” می‌تواند موجب بهت‌ و حیرت‌ شود. بنابراین بهتر است تمام چیزهایی که از قبل در مورد نحوه تعامل با کارکنان آموخته‌اید را کنار بگذارید.

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

بی باری


با تکینک ساده «بی باری» قدرت فکری شما چند برابر میشود


تا به حال پیش آمده راجع به موضوعی خیلی سخت فکر کردید و از تمام توان قدرت فکری تان استفاده کردید اما به نتیجه ای نرسیدید؟ اما به طرز عجیبی چند روز بعد وقتی با دوست تان با تلفن صحبت میکردید، راه حل مسئله ای که به دنبالش بودید به ذهن تان می آید !

و بعد مثل همه ما، تعجب میکنید که ‘من تا الان به این موضوع اصلا فکر نمیکردم…’ اما دیگر راه حل پیدا شد… از کجا؟ نمیدانیم !

اگر از دنیای عجیب ذهن اطلاعی نداشته باشیم و بخواهیم از آن نهایت استفاده را ببریم، احتمال این کم است که بتوانید بهترین استفاده را از آن ببریم.

برای مثال، شما با اتومبیل بخواهید در یک مسیر سربالایی با دنده دو یا سه حرکت کنید… لازم نیست در دنده یک قرار دهید و به موتور فشار زیادی بیاورید. ذهن شما هم همینطور است.

اغلب اوقات، ما به اشتباه به دلیل ندانستن کارکرد صحیح آن، ذهن مان را شدیدا تحت فشار قرار میدهیم تا راه حلی برای یک مسئله پیدا کنیم، تا تصمیمی بگیریم تا فکری بکنیم و علارغم این همه فکر کردن زیاد و فشار هیچ چیزی به ذهن مان نمیرسد.


آیا این طبیعی است؟ بله کاملا طبیعی است

فرض کنیم شما یک فروشنده هستید. شما تصمیم گرفتید در فصل جدید فروش تان را افزایش دهید. شما تعداد زنگ های هفتگی تان را افزایش میدهید. تعداد پیامک هایتان را افزایش میدهید. جلسات تان را با مشتریان بلقوه افزایش میدهید… شما هرکاری میکنید تا فروش تان افزایش پیدا کند و ذهن شما به شدت درگیر این موضوع میشود.

اما بعد از یک یا دو ماه تلاش سخت … هیچ نتیجه چشمگیری عاید شما نمیشود !

و تلاش سخت تان را کنار میگذارید، نا امید میشوید و به حالت روتین قبلی باز میگردید و در عین تعجب متوجه میشوید تعداد فروش ماهیانه تان افزایش پیدا کرده… عجیب نیست؟


بله هست… خیلی هم هست !

در واقع شما در سناریوهای فوق (فکر کردن راجع به موضوعی و افزایش فروش) بدون آنکه متوجه شوید در صورتی موفق شدید که از تکنیک «بی باری» یا Deloading استفاده کردید.

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

۲۳ نشانه که مدیرتان مخفیانه از شما متنفر است


یکی از عواملی که باعث رشد شما در محیط کاری‌تان می‌شود مورد پسند واقع شدنتان توسط مدیر بوده و اگر این اتفاق نیفتد پیشرفتی در کار نخواهید داشت. در صورتی که مدیرتان از شما متنفر باشد نشانه‌هایی وجود دارد که با دانستن آنها می‌توانید به این امر پی ببرید
.

ما دوست داریم در کارمان مورد تشویق و ستایش دیگران قرار گیریم مخصوصا توسط مدیرانمان؛ زیرا آنها کسانی هستند که در مورد آینده کاریمان تصمیم می‌گیرند که آیا باید ترفیع گرفته و حقوقمان افزایش یابد یا خیر. مدیرها نه تنها عملکرد ما را مورد بررسی قرار می‌دهند بلکه تاثیر فراوانی بر روی شادی و موفقیتمان در کار دارند.

بنابراین در صورتی که آنها از شما متنفر باشند باید این موضوع را هرچه زودتر دانسته و سعی بر تغییر شرایط کنید؛ اما تغییر شرایط چندان ساده نخواهد بود.

مایکل کر نویسنده کتاب مزیت طنز می‌گوید:

اگر رئیستان شما را دوست نداشته باشد اصولا این موضوع را برای خود نگه داشته و بروز نمی‌دهد، زیرا می‌داند که روابط کاری را باید حفظ کرده و علاقه‌هایش را در کار مخفی کند؛ بنابراین باید با توجه به نشانه‌های رفتاری، میزان علاقه یا تنفر آنها به خودتان را متوجه شوید. هرچند در صورتی که نشانه‌ها را بدانید به راحتی متوجه این موضوع خواهید شد.

لین تیلور، نویسنده و متخصص در امور اداری می‌گوید:

گفته می‌شود نیازی نیست که مدیرتان بهترین دوست شما باشد؛ اما در صورت داشتن رابطه دوستانه با مدیرتان می‌توانید موفقیت‌های قابل توجهی را کسب کرده، پشتیبانی شده و همچنین احترام کسب کنید.

 

حال قصد داریم ۲۳ دلیلی که نشان می‌دهند مدیرتان مخفیانه از شما متنفر است را بررسی کنیم؛ البته در نظر داشته باشید مدیری که چنین برخوردهایی را داشته باشد دارای رهبری ضعیفی است و اصول مدیرت را نمی‌داند؛ اما اگر متوجه شدید شما تنها فردی هستید که اینگونه مدیرتان با شما برخورد می‌کند به احتمال زیاد مدیرتان از شما متنفر است و آن را نه با زبان بلکه با برخورد خود نشان می‌دهد.

 

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

ثروتمند شدن به کمک استراتژی « ثروتمند ترین مرد بابل «


ثروتمندترین مرد بابل کیست؟

داستان از آنجایی شروع شد که در دوران بابلی ها، بنسیر و کوبی نزد آرکاد که ثروتمند ترین فرد بابل بود رفتند و از او راز ثروتمند شدنش را پرسیدند.

آنها ابراز کردند با اینکه بیشتر و سخت تر از او کار میکنند اما همچنان در فقر به سر میبرند و آرکاد هر روز ثروتمندتر از دیروز است. آرکاد مدتی سکوت کرد و بعد لب به سخن گشود. او گفت که زمانی همانند کوبی و بنسیر سخت کار میکرده تا اینکه یک روز با مرد ثروتمندی معامله ای انجام داده.

آرکاد ادامه میدهد : “در ازای افشای راز ثروتمند شدن،  کتیبه های درخواستی آن مرد ثروتمند را برای او نوشتم…” مرد ثروتمند قبول کرد و هم پیمان شدند تا هر روز در ازای یک کتیبه، یک بخش از راز ثروتمند شدن را به آرکاد بیاموزد.

و آرکاد در آخر گفت : “من مسیر ثروتمند شدن را یافتم

و ادامه داد : “اما فقط با یک شرط به شما آموزش میدهم تا شما نیز آنرا با هم کیش هایتان به اشتراک بگذارید تا تمام مردم بابل ثروتمند شوند… این مسیر قابلیت ثروتمند کردن هرآنکه در آن قدم بردارد را دارد. ”

این خلاصه ای از مقدمه کتاب پرفروش ثروتمند ترین مرد بابل بود.

کتابی که توسط جورج ساموئل کلاسون نوشته شد و تبدیل به یکی از پرفروش ترین کتاب های ثروت آفرینی و موفقیت مالی طول تاریخ شد. این کتاب در سال 1926 در 144 صفحه نگاشته شد و برای اولین بار توسط انتشارات پنگوئن چاپ شد.

علارغم تصور نویسنده آن با موجی از استقبال توسط خوانندگان همراه شد.

تا جایی که حتی امروز بزرگترین مغزهای متفکر جهان و ثروتمندترین افراد دنیا این کتاب را برای نقطه شروع موفقیت های مالی توصیه میکنند.

اما چه چیزی در این کتاب وجود دارد که آنرا ارزشمند کرده است؟

این کتاب درس های ارزشمندی را که رعایت آنها و اجرای قدم به قدم آنها باعث موفقیت مالی میشود را به خواننده آموزش میدهد.

ما در اینجا میخواهیم 7 قدم طلایی برای ثروتمند شدن را که این کتاب توصیه میکند را به شما معرفی کنیم با تفاوت اینکه در هر مورد یادبگیرید چطور در دنیای امروزی از آنها استفاده کنید؟

 


آماده اید روش ثروت آفرینی و فوق العاده جالب بابلی ها را کشف کنید

و در مسیر ثروتمند شدن قدم بردارید؟

پس شروع کنید

 

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر

اتصال طلایی


وقتی یک مرمت‌کار ژاپنی می‌خواهد جسم شکسته‌ای را مرمت کند، ترک‌های آن را با طلا پر می‌کند.

آن‌ها معتقدند که وقتی چیزی دچار صدمه می‌شود و آسیب می‌بیند، آن‌گاه بسیار زیباتر از قبل می‌شود.

این هنر باستانی، اتصال طلایی یا کینتسوگی نام دارد.

 

اما دلیل این کار چیست؟

فلسفه‌ی این هنر بسیار جالب و آموزنده است.

کینتسوگی بر مفاهیمی مانند پذیرش کاستی‌ها و شکست‌ها در زندگی و خارج‌نشدن از چرخه‌ی زندگی تأکید دارد.

 

حال چرا شکستگی را با طلا پر می‌کنند؟

کینتسوگی می‌گوید که شما بعد از شکست نه‌تنها دچار کاستی و ضعف نمی‌شوید بلکه بسیار ارزشمند شده و می‌درخشید.

 

شکست‌ها، نتایج بسیار ارزشمندی‌ست که افراد موفق کوله‌باری از آن‌ها را جمع کرده‌اند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این مطلب فقط یادداشتی از نوشته شماست . با تشکر